آرزوهای کی بیشتره؟!
زندگی بهتر
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودت خوش اومدي.

پيوندها
سفرنگار
وب سایت تخصصی دانشجویان مهندسی کامپیوتر
وب سایت تخصصی دانشجویان مدیریت و صنایع
وب سایت تخصصی دانشجویان مهندسی عمران
دانلود مقالات و تحقیق های دانشگاهی
دانلود پروژه ها و مقالات دانشگاهی
واصل
ادعیه برای انواع حاجات
همه چیز در مورد خودرو
مطالب گوناگون
بروزترین مطالب برای بهترینها
بزرگترین مرکز دانلود علمی آموزشی
ميلياردر جوان
فتوشاپ
بيمه كوثر5018
اس ام اس
اس ام اس جدید
only god
مشاوره براي جوانان
خانم روانشناس
دانلود رايگان سخنراني دكتر آزمنديان{تكنولوژي فكر}
دانلود رايگان كتاب صوتي كليد كاربردي قانون جذب{جك كنفيلد}
دانلود كتاب صوتي معجزه ذهن براي رسيدن به آرزوها{مرتضي احمدي منش}
دانلود كتاب صوتي پرفروش راز{راندا برن}
دانلود كتاب صوتي هدف{برايان تريسي}
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان رازهاي موفقيت و آدرس movafaghiat20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 309
بازدید کل : 124929
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:آرزو,غول چراغ جادو,خواسته ها,اهداف, :: 12:41 :: نويسنده : جواد كرمي

 ...دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد!

بعد با هر کدام از این سه آرزو، سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزو‌هایش شد نُه آرزو با سه آرزوی قبلی.

بعد با هر کدام از این دوازده آرزو، سه آرزوی دیگر خواست؛ که تعداد آرزو‌هایش را رساند به ۴۶ و ۵۲ و...

به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد برای خواستن یک آرزوی دیگر... تا وقتی که تعداد آرزو‌هایش رسید به:

۵ میلیارد و ۷ میلیون و ۱۸ هزار و ۳۴ آرزو!

بعد آرزو‌هایش را پهن کرد روی زمین، و شروع کرد به کف زدن و رقصیدن، جست‌وخیز کردن و آواز خواندن، و آرزو کردن برای داشتن آرزوهای بیشتر...

...بیشتر و بیشتر...

در حالی که دیگران می‌خندیدند و گریه می‌کردند، عشق می‌ورزیدند و محبت می‌کردند، ازدواج می‌کردند، بچه‌دار می‌شدند، به مسافرت می‌رفتند، گربه‌ها و گل‌ها و گیاهان را نوازش می‌کردند و... لستر وسط آرزو‌هایش نشست. آنها را روی هم ریخت تا شد مثل یک تپۀ طلا، و نشست به شمردنشان تا...

...پیر شد.

و بعد یک شب، او را پیدا کردند در حالی که مرده بود و آرزو‌هایش دوروبرش تلنبار شده بودند.

آرزو‌هایش را شمردند. حتی یکی از آنها هم گُم نشده بود. همه‌شان نو بودند و برق می‌زدند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: